00008

پسر عموم میگفت رفتم خواستگاری بابا دختره پرسید چه کاره ای؟منم گفتم تو شرکت اپل کار میکنم با خوشحالی گفت دقیقا اونجا چه کاری انجام میدی؟
گفتم اونجا اون سیباشو گاز میزنم...
طرفم با لگد انداختش بیرون...

فرستنده : dokhtare tabestan



تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN

امروز سر ظهر توی یه اموزشگاه بودم.منشیه گشنش بود میخواست غذا سفارش بده.زنگ زده به یارو میگه اقا شما ساندویچ فلافل دارین؟صدا یارو اومد که گفت اره دختره هم در اومد گفت خوب من یه بندری میخوام
قیافه مارم خودتون تجسم کنید

فرستنده : epi



تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN

این صفحه پیوندها هست توی فیس بوک و اینا ک میخوایم بریم دارغا دارغ باز میشه ...خوب؟!
ی بار من از توی فهرستش چشمم ب ی سایتی خورد که بهش نیاز داشتم رفتم توی سایته کارمو انجام دادم.
از قضا امشبم دوباره به همون سایت نیاز پیدا کردم اما اسمه سایته یادم نمی یومد.اسمه سختی داش ** کصافط
عاغآ هر چی سایته بد تو ذهنم بود زدم ک باز نشه بعد اون صفحه پیوندا باز بشه ....عاغا سایتا را باز میکرد ¡ o_O
شانسه وی پی انه من دام؟؟؟!

فرستنده : کمبوزه خان



تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN

شماره تلفن ما یک شماره بالاتر از شماره تلفن قالی شویی
موقع عید میشه دهنمون سرویس میکنن اینقد اشتباه میزنگم
یک بار اعصاب نداشتن زنگ زدن گفتن قالی شویی؟
گفتم بله بفرمایید
گفت خانوم فلانی هستم
گفتم اا خوبین؟ خانواده خوبن ؟ به آقا سلام برسونید
خانومه که تعجب کرده بود گفت فرش ما آمادس
گفتم بعله بعدازظهر بیاین ببرین
....
تقصیر خودشون بود خوب من چکار کنم :D

فرستنده : ♣♦♥♠ DesTinY ♠♥♦♣



تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN

ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺣﺮﻑ
ﻣﯿﺰﺩﻡ . ﺍﻭﻥ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺎﯼ ﭘﺲ؟ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﻻﻥ ﺗﻮ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﭼﻬﺎﺭﻣﻢ . 10 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ
ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺑﺎﺯ ﺑﺸﻪ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻌﺮﻩ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﻨﺪﺷﻢ ﺻﺪﺍﯼ
ﻓﺤﺶ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﺩﯾﺪﻡ
ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﻣﻮ ﺟﺮﺭﺭﺭﺭ ﻣﯿﺪﻩ ! ﺑﻌﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﻭ ﺗﺎ
ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭﺍ ﻫﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ، ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻣﻨﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﻨﻢ ﻧﻌﺮﻩ ﺯﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺘﺮﺳﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﺮﻭ ﻗﺒﺾ
ﺭﻭﺡ ﮐﺮﺩﻩ :|

فرستنده : ali_atishpare



تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN

به مامانم میگم:بابا چرا اینقدر موقع خوردن غذا سرو صدا میکنه(همون ملچ ملوچ خودمون)میگه دندون نداره بیچاره.دندوناشو به خاطر خرج شماها فروخته!!!!!
دندونای بالایی بابام: :|
دندونای پایینی بابام: :O
خوب مادر من بهونه بهتر نداشتی؟این چه حرفیه آخه؟

فرستنده : رضــــا جــــون





تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN

امروز معلم نداشتیم ما هم کلاسو رو سرمون گزاشته بودیم منم بقل در وایساده بودم در کلاس ما هم یه ذره گیر داره خلاصه انقدر سر و صدا کردیم که ناظممون اومد دم در هی در میزد میگفت درو باز کنید ماهم از پشت درو گرفته بودیم الکی میگفتیم واااای خانم ما این پشت گیر کردیم واااای حالا چه کار کنیم ؟ ناظممونم بدبخت تا اینو شنید گفت خون سرد باشید الان زنگ میزنم کلید ساز یهو خر خون کلاس داد زد نهههه خانم دروغ میگن درو از پشت گرفتن!!!!! وااااای ناظممون تا اینو شنید یه نعره ای زد هممون عین پشه چسبیدیم به دیوار الانم بنده با انظباط 15 در خدمتتونم!!! دی!

فرستنده : fm.tr





تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN

چندروزپیش یه استادجدبداومده بودواسمون!وقتی اومدتوی کلاس ربع ساعت اول من فکرمیکردم داره بهم لبخندمیزنه ومنم هی لبخنددل انگیزتحویلش دادم!نگوقیافش این مدلی بوده!اینوبعدازاون ربع ساعت فهمیدم!البته دیگه دیربودچون الان استاده فکرمیکنه من خل تشریف دارم!!!هی روزگار!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : پسته خندون



تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط NataN
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 211
بازدید کل : 39443
تعداد مطالب : 161
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

  • عضویت در گروه AZFun

    برای عضویت در گروه AZFun کافی است ایمیل خود را در زیر وارد کرده بر روی کلید عضویت در گروه کلیک نمایید. پس از عضویت ایمیلی برای تایید به ایمیل شما ارسال می شود که باید بر روی لینک آن کلیک نمایید.
    ایمیل شما:
    نمایش گروه AZFun
    Get our toolbar!